قانون جذبی ها معتقدند کائنات بسیار هوشمند هستند و به هرچه فکر کنید به سمت شما می فرستند. این کائنات به حدی قدرتمند و هوشمند هستند که می توانند فکر 8,000,000,000 نفر را بخوانند و آنها را به خواسته هایشان نزدیک کنند. این مقاله در ادامه “دروغی به نام قانون جذب” نوشته شده است.
بعد در جای دیگر می گویند:”این کائنات شعور و فهم این را ندارند که بدانند آنچه که در فکر شما می گذرد به نفعتان است یا به ضررتان. به هر چیزی که فکر کنید سر راهتان قرار می دهند.”
چی شد؟ از طرفی آنقدر با شعور هستند که فکر همه را می خوانند و از طرفی آنقدر احمق هستند که خوب و بد را تشخیص نمی دهند!
به شما می گویم که این اساتید برای چه این حرف را می زنند.
ساده است. چون آنها می خواهند برای ادعای خودشان شاهد جمع کنند.
مثلا زنی که سرطان سینه می گیرد را مخاطب خودشان قرار می دهند و از او می پرسند آیا تا به حال به سرطان سینه فکر کرده ای؟
من از شما می پرسم. کدام زن تا به حال به سرطان سینه فکر نکرده است؟ این بیماری، یک بیماری شایع در بین زنان است و هر زنی در طول زندگیش حداقل یکبار به این موضوع فکر کرده است.
در پاسخ آنها زنی که سرطان سینه دارد می گوید: “بله من قبلا به این بیماری خیلی فکر کرده ام.”
در نهایت این اساتید نتیجه را در مقابل عموم قرار می دهند تا شاهدی برای ادعای خودشان باشد. آنها اینگونه برای اثبات حرفشان گواه پیدا می کنند. آنها هرگز نمی روند هزاران هزار زنی را که به سرطان سینه فکر کردند و هیچ وقت هم دچار آن نشدند پیدا کند.
باز هم یادآوری می کنم ما قصد نداریم بحث تفکر مثبت را زیر سوال ببریم. هرگز!
مثبت اندیشی و تفکر مثبت کاملا درست و ضروری است اما نه به این شکلی که طرفداران قانون جذب به مردم القا می کنند. می خواهم حساسیت بیش از حد شما را از بین ببرم.
تصور کنید که یک لحظه فکر منفی به ذهنتان برسد و حالا یک در صد هم دقیقا همان اتفاق بیفتد. اگر فکر کنید این افکار منفی شما بوده که باعث آن اتفاق بد شده، ممکن است تا آخر عمر نتوانید خودتان را ببخشید! اما بدانید آن رخداد هیچ ربطی به افکار منفی شما ندارد و نباید بابت آن عذاب وجدان داشته باشید.
به هر حال هرقدر هم که انسان مثبتی باشید ممکن است گاهی برای لحظاتی فکر منفی به سراغتان بیاید. درست است که باید سریع آن را با افکار مثبت جایگزین کنید اما برای آن چند لحظه فکر منفی، نگران نباشید و خودتان را سرزنش نکنید.
مسابقات بخت آزمایی
در یکی از کشور های جنوب شرقی آسیا، بخش زیادی از درآمد افراد و خانواده ها به شرکت در مسابقات و قرعه کشی ها (لاتاری) اختصاص پیدا می کند. در سایر نقاط دنیا هم این موضوع کمابیش وجود دارد اما در این منطقه کمی بیشتر است.
می دانید دلیل آن چیست؟ رسانه های آن کشور هر شب چند نفر از برندگان آن مسابقات را در تلویزیون نشان می دهد و با آنها مصاحبه می کند.
گزارشگر: خب آقای خوش شانس میتونم بدونم در این قرعه کشی چی برنده شده؟
برنده: بله حتما. من یک خونه فول امکانات بسیار زیبا بردم.
گزارشگر: موقعی که می خواستی برای قرعه کشی ثبت نام کنی هیچ وقت فکر می کردی برنده بشی.
برنده: معلومه که فکر می کردم. از اول حس می کردم که من برنده می شوم. هر شب دعا می کردم و تفکرات مثبتی را به کائنات می فرستادم!
اساتید جذب: ببینید. پس تاثیر داره. تفکر مثبت در کائنات و جهان بیرون و اتفاقاتی که در آن می افتد تاثیر دارد.
جواب: چندین میلیون نفر هم که در این مسابقه شرکت کرده اند هم به این موضوع فکر کرده اند. اصلا همه در آن شرکت کرده اند که برنده شوند. امکان دارد کسی در قرعه کشی ثبت نام کند و فکر کند که برنده نمی شود؟ آنهایی که به این موضوع فکر کردند و افکار مثبت هم به کائنات فرستادند و برنده نشدند چه؟
یک منتقد بررسی کرد. هر شب 3 برنده را در تلویزیون نشان می دهند و هر کدام از برنده ها چند دقیقه زمان دارند که در مورد بردشان صحبت کنند. این منتقد محاسبه جالبی کرد و آن محاسبه این بود:
اگر یک بار نه برای 11 سال، قفط چند ساعت تلویزیون این کار را انجام دهد، به نظر شما دیگر کسی در این مسابقات شرکت می کند؟
یکی از روش هایی که سفسطه گران قانون جذب از آن استفاده می کنند تا شما را قانع کنند این است که می روند و آن اشخاصی را که حتی شاید شانسی به یک موفقیت رسیده اند پیدا می کنند و در مقابل چشمان شما قرار می دهند و آنها را گواه بر ادعای خود قرار می دهند. به همین راحتی.
چرا مردم حرفای قانون جذبی را دوست دارند؟
- راحت طلبی و تنبلی
- از اینکه فکر کنند یک یاری و کمک قرار است به آنها برسد خیلی خوشحال می شوند. (امید واهی) مردم دروغ شیرین را به واقعیت تلخ ترجیح می دهند. در حالی که اگر با واقعیت کنار بیایند مسلما به نفعشان خواهد بود و زندگی به مراتب شیرین تری را تجربه می کنند و آن موفقیت و خوشبختی که بر اساس واقعیت بدست آمده باشد پایدارتر است و به این راحتی ها از بین نمی رود.
داستان تخیلی و منطق بالغ
اگر شخصی به یک کودک 5 ساله بگوید جادوگری وجود دارد که سوار چوب جارو می شود و پرواز می کند نه تنها باور می کند بلکه بسیار هم خوشش می آید.
اما اگر یک کلاهبردارهمین حرف را به یک انسان بالغ بزند هرگز حرف او را باور نمی کند و حتی به او می خندند.
موضوع وقتی جالبتر می شود که کلاهبردار به آن فرد بالغ بگوید برای چه می خندی؟!
کلاهبردار: فکر می کنی جادوگر سوار چوب جارو بشود نمی تواند پرواز کند؟
فرد بالغ: نه. معلوم است که نمی تواند.
کلاهبردار: پس فیزیکت ضعیفه. برو مطالعه کن.
فرد بالغ این قوانین را می خواند و به درستی آنها پی می برد. ولی این موضوع چه ارتباطی به جادوگر و چوب جاروی پرنده دارد؟!
قرار نیست هر موضوع علمی را دست مایه یک سری خرافات و توهمات کنیم.
مطالبی که ممکن است برای شما مفید باشند:
یک پاسخ
این حرفا قانون جذبه یا هر چیز دیگه ای هستند، برام جالب نیست. زیاد بهشون اعتقاد ندارم. افرادی که به این موضوعات اعتقاد دارند، شاید بخواهند به زندگیشون یک طعمی از علم و منطق بدن. مسابقات بخت آزمایی هم صرفاً تفریحه.